جلسه نهصد و چهل و ششم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از این‌که اشتراط مماثلت مابین الغاسل و المیت معتبر شد مواردی از اشتراط مماثلت استثناء شده بود. یکی از آن مواردی که استثناء شده است تغسیل المحارم است میتی را که با آن‌ها محرمیت دارد این محرم میت را می‌تواند بشورد. اصل حکم که این اشتراط مماثلت در جایی که غاسل محرم میت بوده باشد اشتراط مماثلت از بین می‌رود فی الجمله مما لا اشکال فیه و اتفق علیه کلمات الاصحاب است. و روایاتی که دلالت می‌کند [بر این‌که] می‌تواند شخص محرم میت را بشورد این روایات متکثر و روایات معتبره است.

انّما الکلام فی المقام در دو جهت واقع می‌شود:

جهت اولی این است آیا این‌که می‌تواند محرم، میت را بشورد یا واجب است بشورد این در صورتی است که مماثل پیدا نشود؟ یا این‌که نه، حتی مع وجود المماثل می‌شود این محرم میت را بشورد؟

جهت ثانیه این است: بعد از این‌که بنا شد محرم میت را بشورد علی الاطلاق یا در صورتی که مماثل نباشد آیا واجب است در تغسیل که این تغسیل من وراء الثوب بشود و میت روی لباس شسته بشود؟ این معنا معتبر هست یا معتبر نیست؟

صاحب العروة قدس الله نفسه الشریف وفاقا للمشهور ملتزم است که محارم آن‌وقتی می‌توانند میت را بشورند که در ما‌نحن‌فیه مماثل نبوده باشد که میت را بشورد. و هکذا وقتی که بنا شد محرم میت را بشورد که باید مماثل نباشد، باید روی ثوب بشورد، میت را مجردا نمی‌تواند بشورد. به هر دو تا صاحب العروة فتوی می‌دهد وفاقا للمشهور.

در آن جهت اولی ما در دو صورت باید بحث بکنیم:

یک وقت این است که میت مماثل ندارد که او را بشورد و لکن زوج و زوجه هست میت اگر زوج است زنش موجود است اگر میت زن است شوهرش موجود است. آیا در ما‌نحن‌فیه میت در صورتی که مماثل نداشته باشد که محرم او را می‌شورد مماثل نداشته باشد و زن یا مرد هم که امرأة او است یا مرد شوهر میت است این هم باید نباشد؟ یعنی فقد المماثل و فقد الزوجة أو الزوج هردو شرط است؟ این‌طور است؟ یا این‌که نه، فقط فقد المماثل شرط است فقد زوج و زوجه معتبر نیست؟ میتی اگر زن است مرده است شوهرش موجود است و لکن در ما‌نحن‌فیه برادر میت می‌تواند او را بشورد چون که در ما‌نحن‌فیه مماثل نیست و لکن زوج بشود اشکالی ندارد. محرم با زوج و زوجه در یک رتبه هستند. این‌طور است؟ یا نه، کما این‌که فقد مماثل معتبر است فقد زوج و زوجه هم معتبر است. در این دو صورت باید بحث بکنیم: یکی این‌که مماثل نیست مماثل مفقود است و شوهر یا زن هم نیست آن‌وقت باید بشورد یا این‌که مماثل نشد می‌تواند بشورد.

شما اگر تتبع بکنید کلمات اصحاب را فقط فقد مماثل را گفته‌اند. در عروه هم همین‌طور است که اشتراط، فقد مماثل است. و لکن در این دو صورت باید بحث بکنیم:

أما الصورة الاولی که مماثل موجود است در این صورت با بود مماثل می‌تواند محرم بشورد یا نه؟ این جوابش لا است. و لو حکایت شده است از ابن ادریس و از علامه فی المنتهی آن‌ها گفته‌اند عیب ندارد با بود مماثل محرم می‌تواند بشورد. نه، این درست نیست با بود مماثل محرم نمی‌تواند بشورد چرا؟ -درست توجه کنید چه می‌گویم!- شما تمام روایاتی را که معتبر است و در تغسیل محارم وارد است آن‌ها را نگاه بکنید می‌بینید در آن روایات اطلاق نیست. آن روایات همه‌اش در آن‌ها فرض شده است فقد المماثل. در فرض فقد المماثل ائمه علیهم السلام فرموده‌اند که محرم بشورد. فرقی هم نمی‌کند فقد مماثل و لو در کلام سائل باشد امام علیه السلام هم با آن فرض سائل جواب داده است در روایات؛ که در فرضی که مماثل نیست محرم بخواهد بشورد عیبی ندارد.

روایات را بررسی کنیم تا قضاوت کنید. از این روایاتی که وارد است در تغسیل المحارم محرم می‌تواند بشورد میت را این روایات در باب بیست از ابواب غسل المیت است.

یکی از این روایات که روایت معتبره است کما ذکرنا -به خصوصیت روایت متوجه باشید- معتبره عبدالرحمن بن ابی‌عبدالله است که دیروز گفتیم روایت روایت معتبر است. روایت چهارمی بود در باب بیست. کلینی نقل می‌کند عن حمید بن زیاد عن حسن بن محمد بن کندی عن غیر واحد عن أبان بن عثمان عن عبدالرحمن بن ابی‌عبدالله که دیروز گفتیم سند معتبر است. قال سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یموت و لیس عنده من یغسله الا النساء مماثل ندارد و نیست پیش این مرد میت کسی که او را بشورد الا النساء هل تغسله النساء؟ آیا نساء او را می‌تواند بشورد؟ قال تغسله امرأته أو ذات محرمه. می‌شورد آن مرد را یا زنش یا زنی که با آن مرد محرمیت دارد. می‌بینید در این روایت مبارکه برای این‌که بحث کوتاه بشود و زمان طویل را اشغال نکند می‌بینید در این روایت مبارکه ذات محرم را بر مرأه رجل عِدل گرفته است یعنی تخییر است. ظاهرش همین‌طور است. تغسله امرأته أو ذات محرمه یا ذات محرمش. یعنی ظاهرش این است که هم زن دارد مرد هم ذات محرم دارد نه خواهرش می‌تواند او را بشورد. ظاهر عبارت این است که فقد مماثل هست و لکن فقد زوجه و زوج فرض نشده است. بلکه ظاهرش این است که یا زنش او را می‌شورد یا ذات محرم. این یک روایت.

روایت دومی صحیحه حلبی، روایت سومی می‌شود در این باب. عن علی بن أبراهیم عن أبیه عن ابن ابی‌عمیر عن حماد بن عثمان عن الحلبی عن ابی‌عبدالله علیه السلام انّه سئل عن الرجل یموت و لیس عنده من یغسله الا النساء، نیست پیش این میت مگر نساء، این مرد میت پیشش فقط نساء است، قال تغسله امرأته أو ذات قرابته ان کانت له یا ذات قرابتش می‌شورد خواهرش مادرش می‌شورد ان کانت له ذات قرابة و یصب النساء علیه الماء صبا. می‌بینید تغسله امرأته أو قرابته در این صورت ذات قرابت را عدل قرار داده بر امرأة. فقد مماثل فرض شده است در سؤال؛ فقد زن فرض نشده است یعنی زوجه فرض نشده است، امام می‌فرماید یا او می‌شورد یا زنش می‌شورد. این روایت دومی.

روایت سومی در این باب که ذکر کنیم روایت پنجمی در همین باب بیست، موثقه عمار بن موسی است. محمد بن الحسن عن المفید عن محمد بن أحمد بن داود -ابی‌قتاده است- عن أبیه عن علی بن الحسین -تمام سند را ذکر کرده است- عن محمد بن یحیی العطار عن محمد بن یحیی صاحب نوادر الحکمة عن احمد بن حسن بن علی فضال عن عمرو بن سعید عن مصدق بن صدقة عن عمار بن موسی عن ابی‌عبدالله علیه السلام انّه سئل عن الرجل المسلم یموت فی السفر و لیس معه رجلٌ مسلم رجل مسلم نیست و معه رجال نصاری و معه عمته و خالته مسلمتان مردی که مرده است رجال نصاری فقط هست مسلمان نیست که او را بشورد و لکن با این مرد مرده مسلمان عمه‌اش هست و خاله‌اش هست که هردو مسلمانند، کیف یصنع فی غسله؟ قال تغسله عمته و خالته فی قمیصه. در همان پیراهنش می‌شورد، محرم می‌شورد. و لا تقربه النصاری مردهای نصاری نزدیک نشوند. و عن المرأة تموت فی السفر و لیس معها امرأة مسلمة (فقد مماثل است) و معها نساء نصاری اما زن‌های نصاری هستند مماثل از کافر و معها عمها و خالها معها مسلمات و لکن این زنی که مرده است عمه‌اش و خاله‌اش و دایی‌اش هردو مسلم و موجودند، که بشورد این را؟ قال یغسلونها آن عمه و خاله بشورد و لاتقربنهنّ النصرانیة نصرانیة نزدیک به آن میت نمی‌شود. الحدیث.

و هکذا باز دلالت می‌کند بر این معنا روایت معتبره. این روایت معتبره در همین باب روایت نهمی است. شیخ قدس الله نفسه الشریف بإسناده عن سعد بن عبدالله عن احمد بن محمد بن عیسی عن عثمان بن عیسی عن سماعة قال سئلت اباعبدالله علیه السلام رجلٌ مات و لیس عنده نساءٌ قال تغسله امرأةٌ ذا محرم منه و تصبّ النساء الماء و لا تخلع ثوبه و ان کانت امرأة ماتت معها رجالٌ و لیست معها امرأةٌ و لا محرم لها نه زنش موجود است نه محرمش موجود است فلتدفن کما هی فی ثیابها. اینجا هم محرم را با زوجه ذکر فرموده است. مقتضایش این است که اگر محرم باشد می‌شورد مرد را.

تمام این روایات معتبره را یکی یکی بررسی کرده‌ایم و در این روایات یک روایتی پیدا بشود که اطلاق داشته باشد صورت وجود المماثل را بگیرد و بگوید بر این‌که در صورت وجود المماثل با فرضش محرم می‌تواند بشورد این‌طور روایتی ما پیدا نکرده‌ایم. بدان جهت اصل این‌که محارم میت را می‌تواند بشورد این شستنش فقط در صورت فقد المماثل است. چرا در صورت بود مماثل نمی‌تواند؟ چون اثبات شیء نفی ما عداه نمی‌کند. این قید هم در کلام سائل است. -درست توجه کنید چه می‌گویم!- برای این‌که ما مطلقاتی داشتیم آن مطلقات دلالت می‌کردند که اگر میتی بمیرد و مماثلی نبوده باشد در بین او تدفن بلا تغسیل بلا تغسیل دفن می‌شود.

این روایات مثل این صحیحه عبدالله بن ابی‌یعفور که می‌خوانم در باب بیست و یک روایت دومی است. و بإسناد الصدوق عن عبدالله بن ابی‌یعفور سند صدوق به عبدالله بن ابی‌یعفور که از اجلاء است کما این‌که در مشیخه من لا‌یحضر الفقیه فرموده است سند سند صحیحی است. و این‌که در سند احمد بن محمد بن یحیی هست و احمد بن محمد بن حسن ولید یکی از این‌ها هست سابقا گفتیم که این‌ها هر دو اجلاء هستند از معاریف هستند روایت من حیث السند صحیحه است. آنجا دارد و بإسناده عن عبدالله بن ابی‌یعفور انّه سئل اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یموت فی السفر مع النساء لیس معهنّ رجلٌ کیف یصنعن به؟ زن‌ها چکار بکنند با این مرد؟ قال یلففنه لفا فی ثیابه مرد را در ثیابش می‌پیچند و یدفنّه او را دفن می‌کنند و لا‌یغسلنّ غسل نمی‌دهند. این دلالت می‌کند که اگر مماثل نبوده باشد همین‌طور دفن می‌شود بلا غسل.

و هکذا صحیحه‌ عبدالرحمن بن ابی‌عبدالله، روایت سومی است در این باب بیست و یک. و بإسناد الشیخ عن الحسین بن سعید عن فضالة عن عبدالرحمن بن ابی‌عبدالله عن ابی‌عبدالله علیه السلام قال سئلته عن أمرأة ماتت مع رجال قال تُلفّ و تدفن و لاتغسّل.

صحیحه ابی‌الصباح الکنانی هم همین‌طور است. ببینید چطور استدلال می‌کنم؟ روایت چهارمی است. و بإسناد الشیخ عن الحسین بن سعید عن علی بن نعمان عن ابی‌الصباح الکنانی عن ابی‌عبدالله علیه السلام قال فی الرجل یموت فی السفر فی أرض لیس معه الا النساء قال یدفن و لا‌یغسل.

اطلاق این روایات این است که مماثل نباشد غسل ساقط می‌شود؛ از این خارج شدیم در جایی که زن و مرد بوده باشند، و خارج شدیم در آن مواردی که محرم بوده باشد، میت با غاسلش محرم بوده باشد؛ در چه صورت؟ در آن صورتی که مماثل نیست؛ چون روایات همه‌اش در صورتی بود که مماثل نبود. پس به واسطه این اطلاقات حکم می‌شود که اگر مماثل پیدا نشد آن‌وقت محرم می‌تواند بشورد. وقتی که مماثل پیدا شد محرم نمی‌تواند. چرا؟ چون که آن مقداری که از مطلقات رفع ید کردید مطلقاتی که می‌گفت غسل داده نمی‌شود دفن می‌شود آن صورتی است که در صورت فقد المماثل محرم بوده باشد. این مقدار را رفع ید می‌کنیم. در این مقدار لا‌یدفن بلاغسل. و أما در غیر این صورت غسل مشروع نیست. مشروعیت غسل محرم در صورتی است که مماثل پیدا نشود. بدان جهت در ما‌نحن‌فیه مقتضای این اطلاقات بعد ورود التقیید این است که آن‌وقتی که مماثل پیدا نشد، محرم در اینجا بشورد. در این صورت غسل محرم مشروع است. و [این‌که] در غیر این صورت تغسیل محرم مشروع است دلیلی ندارد چون مطلقات موجود نبود همه‌اش فرض شده بود که محرم نیست.

پس علی هذا الاساس در این معنا کلامی نیست. این‌که امر شده بود به دفن المیت بلا تغسیل در یک صورت از او رفع ید می‌کنیم: آنجایی که در این صورت در این فرض محرم موجود بوده باشد. و بدان جهت مقتضای مماثلت این است که اگر غسل مماثل نشود میت غسل ندارد الا در این صورت که محرم داشته باشد با فقد مماثل. یکی هم در زوج و زوجه مطلقا استثناء کرده بودیم که گفته بودیم عیبی ندارد و لو مع وجود مماثل. بدان جهت در ما‌نحن‌فیه این معنا این جهت روشن است.

و لکن یک کلامی در ما‌نحن‌فیه هست. و آن این است که در بعضی روایاتی که خدمت شما خوانده‌ام در بعضی از آن روایات عنوان، عنوان محرم بود. در آن صحیحه‌ای که مال حلبی بود آنجا عنوان قرابت بود: تغسله امرأته أو ذات قرابته. و لکن در روایات دیگر که دوتا صحیحه بود یکی صحیحه عبدالرحمن آنجا عنوان محرم بود: تغسله امرأته أو ذات محرمه. در موثقه سماعه هم ذات محرم بود: عن رجل مات و لیس عنده نساء قال تغسله امرأة ذات محرم منه، از میت ذات محرم باشد. نسبت مابین قرابت و محرمیت عموم و خصوص من وجه است ربما محرمیت می‌شود و لکن قرابت نسبی نیست. مثل‌ ام الزوجة که محرم است به انسان و لکن قوم و خویش نیستند یعنی قوم و خویش نسبی نیستند قرابت ظهور دارد بر قرابت نسبی. اما ربما فرض کنید پسر عمو برای زن قرابت دارد و لکن محرمیت ندارد یا پسر خال. یا دختر عمه یا دختر خال بر شخص مذکر محرمیتی ندارد.

این‌که امام علیه السلام در یک جا ذات و قرابت فرمود در یک جا ذات محرم فرمود و اگر نسبت مابین این‌ها عموم و خصوص من وجه بوده باشد کدام یکی معتبر است؟ محرمیت ملاک است؟ یا قرابت ملاک است؟ می‌دانید به مناسبت حکم، موضوع می‌شود محرمیت؛ چون اگر قرابتی شد که مثل اجنبی نامحرم است به جهت این‌که محرم می‌تواند به جسد نگاه کند روی این حساب است. به مناسبت حکم و موضوع، ملاک محرم می‌شود. بدان جهت در عبارات فقهاء هم حتی در عبارت صاحب العروة آن محارمی که بنسبٍ أو رضاع یا قرابت به واسطه نسب است یا رضاع است که آن‌وقت هم مادرش است مادر رضاعی است. پس مادر رضاعی محرم است قرابت نسبی‌ که نیست.

آن‌وقت اشکال وارد می‌شود که صاحب العروة چرا اکتفا به این دو تا کرد؟ اگر این‌طور بوده باشد ملاک ذات محرم بوده باشد ‌ام الزوجة هم می‌تواند شخص را بشورد اگر مرد مماثل نشد محرم است دیگر. بدان جهت تخصیص دادن محارم به محارم بالنسب و الرضاع و محارم مصاهره را خارج کردن بلا وجه است. بعد از این‌که عبرت به محارم شد ذات محرم شد ذات محرم به ‌ام الزوجه صدق می‌کند. و اکثر اصحاب هم تتبع نکردم من کاملا و لکن آن‌که ظاهر از کلمات اصحاب است تصریح به عموم است که ذات محرم فرق نمی‌کند که ذات محرم بالنسب بشود یا ذات محرم بالرضاع بشود یا ذات محرم بالمصاهرة بشود.

پس تا اینجا ما این معنا را اثبات کرده‌ایم که به حسب الأدله آن‌که غسل مشروع است و دلیل داریم بر مشروعیت او در صورتی که این‌طور بوده باشد که مماثل نبوده باشد.

أما الکلام در صورت ثانیه: صورت ثانی عبارت از این است که آیا در صورتی محرم می‌تواند میت غیر مماثل را بشورد که زوج زوجه در بین نبوده باشد؟ یا حتی مع الزوج و الزوجة هم می‌تواند بشورد؟ شما دیدید و اشاره کردم مقتضای بعضی روایات که ذات محرم را به امرأة عطف کرده بود به أو مقتضایش تخییر است، طولیت نیست که تغسیل آن محرم در طول تغسیل زوج و زوجه است او ممکن نشد نوبت به این می‌رسد. روایات را خواندیم.

و لکن مع ذلک نلتزم بطولیت کما این‌که تغسیل محارم در طول تغسیل مماثل است کذلک در طول تغسیل زوج أو الزوجه است. اگر تغسیل زوج و زوجه ممکن بوده باشد او مقدم است. چرا؟ درست توجه کنید یک کلمه‌ای از خارج بگویم بعد برسم به روایت. این را می‌دانید روایاتی که ما گفتیم ظاهر این‌ها این است که محارم در رتبه زن هست زوج و زوجه هست و تخییر است این را بالاطلاق گفتیم؛ چون آنجا فرمود أو نفرمود تغسله زوجه أو محارمه ان لم‌تکن زوجته. این قید اگر می‌کرد دیگر ترتیب استفاده می‌شد. چون که این قید را نکرد تقیید به فقد زوج و زوجه نکرد، استفاده کردیم عرضیت را. خب این تقید اگر در روایت دیگر وارد بشود پس اطلاق را رفع ید می‌کنیم. تقید لازم نیست که در خود خطاب وارد بشود. اساس فقه بر این است که اگر بنا بوده باشد این قید در خطاب دیگری وارد بشود با آن خطاب تقیید از اطلاق رفع ید می‌کنیم.

آن خطاب دیگر این است که می‌خوانم. این خطاب دیگر صحیحه عبدالله بن سنان است این صحیحه عبدالله بن سنان روایت ششمی است در باب بیست. و بإسناد الشیخ عن سعد بن عبدالله عن ابی‌جعفر -احمد بن محمد بن عیسی است- عن الحسن بن علی بن الوشاء ... ثقه است و جلیل. این حسن بن علی بن وشاء در مذهبش بعضی‌ها خدشه کرده‌اند. در روایت دارد که ترک کرد وقف را گفتند این از واقفه است. و لکن ثقه است در کل. و لکن گفته‌اند این واقفه است و لکن مسائلی داشت از امام رضا سلام الله علیه خدمتش رسید آن مسائل را پرسید قبل از این‌که سؤال کند از امام علیه السلام مسائل را، همان که کتابی که در آن مسائل نوشته بود که سؤال کند، امام گرفت و داد برگرداند به خودش دید مسائل جوابش موجود است آنجا برگشت وقف را ترک کرد گفت این امام است. این‌طور است. اگر کسی در این مناقشه بکند که نه این به دلیل معتبر ثابت نیست این رجوعش، ثقه است. ثقه بودن کافی است بر ما. این حسن بن علی وشاء نقل می‌کند عن عبدالله بن سنان قال سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول اذا مات الرجل مع النساء غسلته امرأته آن مرد را زنش می‌شورد. و ان لم‌تکن امرأته معه غسلته أولاهن به. اولاهن گفتیم که محارم است الان گفتیم به مناسبت حکم موضوع. این همین اولاهن بود که ما در آن روایت غسل صبیه گفتیم که مراد از اولی بالمیت (اولاهن) یعنی آن محارم است. آنجا هم همین‌طور گفتیم. این می‌فرماید و ان لم‌یکن معه امرأة غسلته اولاهنّ به و تلفّ علی یدیها خرقة آن محرمش می‌شورد. قضیه قضیه شرطیه است. و دستش می‌بندد خواهیم گفت سرّش این است که محرم نمی‌تواند دستش را به آنجاهای دیگر بزند عورتش و این‌ها را که می‌شورد با مماسه نشورد. خواهیم گفت این بحث در مقام جهت ثانیه است. و ان لم‌یکن امرأته معه غسلته. و ان لم‌یکن قضیه شرطیه است. اول گفت غسلته امرأته محرم داشته باشد یا نه. بعد فرمود اگر زن ندارد زوج و زوجه نیست آن‌وقت محرم می‌شورد. کأنّ این قید در همان روایات وارد شده بود چطور در آن روایات وارد شده بود از اطلاق رفع ید می‌کنیم باز از اطلاق رفع ید می‌کنیم. به طول زوج و زوجه می‌افتد.

اینجا این یک حرفی می‌گویم: اگر در استدلال ما آن استدلالی را که کردیم که غیر محرم در صورتی که مماثل باشد غسلش باطل است نمی‌تواند بشورد، استدلال کردیم، اگر کسی در آن استدلال ما خدشه‌ای پیدا کرد، و خدشه کرد گفت مطلقات با این تقید دلالت بر بطلان نمی‌کند، افرض اگر اینجا مناقشه کرد، خود این روایت صحیحه یا موثقه کافی است که فقد المماثل شرط است. چرا؟ چون می‌دانید ما در غسل امرأة گفتیم این در عرض مماثل است، جماعتی گفته بودند که غسل زوج و زوجه در طول مماثل است این‌طور گفته بودند. پس امام علیه السلام وقتی که غسل المحارم را از تغسیل زوج و زوجه تأخیر انداخت، در رتبه بعدی انداخت، گفت در صورتی که مرد نباشد زنش او را می‌شورد و زنش نشد محرم می‌شورد، وقتی که محرم از تغسیل زوج و زوجه به رتبه بعدی افتاد، آن‌که در رتبه تغسیل مرء و مرأة است از او هم به تأخیر می‌افتد. اگر مرد و زن تغسیلش در رتبه مماثل بوده باشد، وقتی که با زن و این‌ها نمی‌شود محرم بشورد، با مماثل هم نمی‌تواند بشورد. آن‌ها در یک مرتبه هستند. و بعضی‌ها در تغسیل مرأة گفته بودند اول: مماثل، مرتبه دوم: زن و مرد، این روایت هم می‌گوید که مرتبه سوم: محارم، اگر گفتیم زن در مرتبه دوم از مماثل است به طریق اولی متأخر می‌شود محارم از آن مماثل.

علی کل تقدیر از این صحیحه مبارکه استفاده می‌شود بر این‌که این تغسیل محارم متأخر از تغسیل زن و مرد است. وقتی که متأخر از تغسیل مرد و زن شد، مرد و زن با مماثل در عرض هم هستند پس با بود مماثل هم این محارم نمی‌تواند بشورد والا با بود زن و مرد هم می‌توانست محرم بشورد. این‌که گفته است نمی‌تواند محرم با زن و مرد بودن بشورد با زوج و زوجه بشورد از این استفاده می‌شود که با بود مماثل هم نمی‌تواند بشورد إما بالاولویة اگر گفتیم زن و مرد مرتبه دوم است. اگر از عرض هم گفتیم به طریق مساوات که از او نشد از این هم نمی‌تواند بشورد. متفاهم عرفی این است. در ما‌نحن‌فیه در این جهت اولی کلامی باقی نماند.

و أما الکلام فی الجهة الثانیة ان‌شاءالله تعالی.