«(فصل) في كيفية غسل الميت يجب تغسيله ثلاثة أغسال الأول بماء السدر. الثاني بماء الكافور.الثالث بالماء القراح و يجب على هذا الترتيب و لو خولف أعيد على وجه يحصل الترتيب و كيفية كل من الأغسال المذكورة كما ذكر في الجنابة فيجب أولا غسل الرأس و الرقبة و بعدهالطرف الأيمن و بعده الأيسر و العورة تنصف أو تغسل مع كل من الطرفين و كذا السرة و لا يكفي الارتماس على الأحوط في الأغسال الثلاثة مع التمكن من الترتيب نعم يجوز في كل غسل رمس كل من الأعضاء الثلاثة مع مراعاة الترتيب في الماء الكثير«.[1]
عرض کردیم بر اینکه در این اغسال ثلاثه که میت را غسل می دهند به تلک الاغسال، ترتيب فی کل غسلٍ بین غَسل اعضاء المیت معتبر است، اول رأس و رقبه ثم جانب الیمین ثم جانب الیسار، این نحو باید شسته بشود، و دلالت می کند بر اعتبار این ترتيب در غسل المیت روایاتی، که عمده آنها دو تا روایت است که خدمت شما عرض می کنم:
یکی از اینها صحیحه حلبی است، صحیحه حلبی[2] در باب دوم از ابواب غسل المیت روایت دومی است:
«وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ غُسْلَ الْمَيِّتِ- فَاجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ ثَوْباً يَسْتُرُ عَنْكَ عَوْرَتَهُ» ِ، یک پارچه ای بینداز مابین میت و مابین تو یک پارچه ای باشد که عورت میت را استر کند که متعارف است یک کهنه ای یک پارچه ای بیندازند، ثوب یعنی پارچه، «إِمَّا قَمِيصٌ وَ إِمَّا غَيْرُهُ» یا پیرهن خود میت باشد که جمع بکند در عورتش یا غیر پیرهن باشد «ثُمَّ تَبْدَأُ بِكَفَّيْهِ وَ رَأْسِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالسِّدْر»، خواهیم گفت انشاالله اینکه یدین میت را بشورد این استحباب است، شروع کن، بله، به دو کف میت و به رأس میت ثلاث مرات به سدرٍ، سه دفعه بشور این سه دفعه هم به جهت این که شعر، رأس شعر دارد وجه شعر دارد و در غسل باید به بشره آب برسد، بجهت او توجه کردید بله، مکرر می شود این غسل تا اینکه آب به بشره برسد، بله، ثم تبدء بکفیه و رأسه ثلاث مرات بالسدرٍ، و ممکن است هم ملتزم بشویم آب برسد یا نرسد، جزورات انگل رأس را سه دفعه شستن خودش مستحب است به سدر، آنجا هست همين جور ملتزم بشود، چونکه در یک روایتی تعلیل داد، داشت در و ان کثر الشعر رد علیهما ثلاث مرات به قرینه او گفتیم که آب به بشره برسد این به جهت اوست، آنجا دارد بر اینکه ثم سائر جسده، ثم بعد از رأس سایر جسدش را بشور، و ابدء بشقه الایمن، بعد از انکه رأسش را شستی به شق ایمنش شروع بکن، طرف راستش، فاذا اردت ان تغسل فرجه خب وقتی که به بدن رسید به شق ایمن رسید باید فرج را هم بشورد دیگر، می گويد خودت دست نزن به آن فرج، بله، می فرمايد فاذا اردت ان تغسل فرجه فخذ خرقةً یک کهنه ای را بردار یک پارچه ای فلفها علی یدک الیسری، این دستت که به عورت او می خورد او را با پارچه بپوشان که مس بشره نشود، فلفها علی یدک الیسری ثم ادخل یدک من تحت الثوب روی فرج میت ثوب گذاشته است آخه، آن ثوب رو هم برندار که ببینی، این یدت را تحت آن ثوب داخل بکن که او ثوب حایل بشود مابین دو چشم تو و مابین فرج او، ثم ادخل یدک من تحت الثوب الذی علی فرج المیت، فاغسله من غیر ان تری عورته، که عورتش را نبینی، فاذا فرغت من غسله بالسدر، بدن را شستی که شروع کرده بودی هم از طرف ایمن می شستی، یعنی یسار بعد شسته می شود، فإذا فرغت من غسله بالسدر فاغسله مرة اخری بماءٍ و کافور و شیءٍ من حنوطه ثم اغسله بماء البحت غسلةً اخری، این همان غسلی که دفعه اول کردی علی نحو الترتيب او را بماء الکافور هم به ماء البحت هم تکرار بکن، این دلالت می کند بر اینکه در غسل این ترتيب معتبر است.
درست توجه کنید، این روایت مختص نیست که انسان میت را به سب ماء قلیل بشورد، درست یاد بگیرید این روایت مطلق است ولو میت را به نحو رمس اعضا بشورید، وقتی که میت را که می شورید توجه کردید مثلا آن مکانی که آب در او هست به او هم سدر انداخته اید، اول رأس و رقبه را باید داخل بکنید، رأس و رقبه باید شسته بشود، ثم جاء شقه الایمن بعد از او ایسر شسته می شود، این که بعضی ها فرموده اند این روایات در جایی است که میت را به آب قلیل به نحو صبّ بشورند درست نیست، بعضی روایات هم همین جور است در جایی است که به سب ماء قلیل شسته بشود، ولکن این صحیحه مبارکه که خدمت شما عرض شد این اطلاق دارد، غسل بکن میت را اما بالرمس او بصب ماء القلیل، اینکه مثلا مرحوم بروجردی قدس الله سره اشکال فرموده است که میت را ولو علی نحو الترتيب اعضاءش را به نحو رمس بشوری فرموده است فیه اشکالٌ، نخیر لیس فیه اشکالٌ چونکه این صحیحه اطلاق دارد هم می گيرد آنجایی را که اعضا را به نحو رمس بشوری فی الماء یا بنحو اینکه صب ماء قلیل بکنی بشوری هردوتا را می گيرد، اینی که صاحب عروه می گويد دیروز گفتیم که به رمس در ماء نمی شود یعنی مثل غسل جنابت ارتماسی یک دفعه میت را همه بدن را داخل آب بکنید که همه شسته بشود، همه آن غسل به سدر موجود بشود دفعةً، او فرموده احتیاط در ترکش هست، و اما اعضاء را تدریجاً بشورد بالرمس فی الماء اطلاق این صحیحه می گيرد و اشکالی هم ندارد کما اینکه بیان کردیم.
سؤال...؟ عبادت است غسل، این غسل عبادت است در تغسیل میت قصد قربت معتبر است، باید مشروعیت داشته باشد، این روایات دلالت می کند بر اینکه غسل ترتيبی مشروع است امر به او شده است، اگر یک جایی امر پیدا کردید که به آن چیزی که صاحب عروه می گويد به او هم امر شده است می گوئیم آن هم مشروع است، امر پیدا نکردیم اصل عدم مشروعیت است، این مشروعیت عبادت احتیاج به دلیل دارد که احراز بشود.
سؤال...؟ تنزیل به جنابت گفتیم میآید هنوز بحث نکردیم که فتوا بدهید شما، نوبت به شما نمی رسد.
عرض می کنم بر اینکه کلام این است این نکته را متوجه باشید که بعضی از فقها مثل این سید رضوان الله علیه سید الفقیه اشکال فرموده در حاشیه عروه که غسل دادن میت به نحو رمس الاعضاء که صاحب عروه فتوا به جواز می دهد آن عیب ندارد، فرموده فیه اشکالٌ، نخیر لیس فیه اشکالٌ، چون که در این روایت، بعض روایات ولو صب ذکر شده است ولکن صب به جهت قید غالبی است چون که غالبا میت را که می شورند با آب قلیل می شورند، یعنی با ظرف آب میریزند، و مانع نمی شود این قید غالبی از این که اطلاق به او اخذ بشود و گفته بشود که نه این روایت مطلق است هرجور می خواهی بشور، چه رأس و رقبه را به نحو رمس بشوری یا بنحو سب الماء بشوری، این یک روایت است که دلالت می کند بر ترتيب.
روایت دیگری که در مانحن فیه دلالت بر ترتيب می کند. روایت دیگر موثقه عمار بن موسی است عن ابی عبد الله علیه السلام روایت دهمی[3] است در این باب:
عن المفید عن الصدوق عن محمد بن الحسن، محمد بن حسن بن ولید است، عن احمد بن ادریس عن محمد بن احمد بن یحیی صاحب نوادر الحکمه عن احمد بن حسن بن علی الفضال، عن عمرو بن سعید عن مصدق بن صدقة عن عمار بن موسی که فطحی هستند اینها، موثقه می شود روایت عن ابی عبدالله علیه السلام، انه سئل عن غسل المیت قال تبدأ و تطرح علی سوأته خرقةً بر فرجش یک پارچه بیانداز، مثل همان صحیحه، ثم ینضح علی صدره و رکبته من الماء، این مستحب است استحباب است که بر صدر میت رکبتینش آب پباش، ثم تبدء، غسل از اینجا شروع می شود، ثم تبدء و تغسل الرأس و اللحیة بسدرٍ حتی تنقیه، صدر و لحیه اش را بله با سدر بشور تا او را پاک بکنی، ثم تبدأ بشقه الایمن به طرف راستش، ثم بشقه الایسر، ترتيب است دیگر، و اینجا دارد که ربما میت سرش خیلی کثیف می شود سدر پاک نمی کند یا مثلا فرض کنید جهت دیگری دارد می گويد که علاوه بر آن سدر شستن به خطمی هم بشوری رأسش را عیب ندارد، که آن روز عرض کردیم، و ان غسلت رأسه و لحیته بالخطمی فلا بأس بشور مانع نیست این معنا، آن وقت اینها را که می فرمايد، می فرمايد ثم تبدأ بشقه الایمن ثم بشقه الایسر بعد از آن می فرمايد بله، ثم بجزءٍ من کافور اینکه آب قلیل این است غسل را مثل غسل اول به کافور به جزئی از آب غسل بدهی، مثل غسل اول، ثم بالقراح، که آن جزئی که تویش کافور ریخته می شود.
بدان جهت این صحیحه، آن صحیحه و هکذا مثل این موثقه دلالت می کند که اول یغسل الرأس و اللحیه، یعنی رأس و رقبه دیگر رأس و لحیه که شسته می شود، ثم ابدأ بشقه الایمن، یعنی طرف جانب راستش یعنی قبل از جانب راست هرچه هست با دست شسته می شود، ثم ابدأ به آن جانب ایمنش به شق ایمنش ثم به شق ایسرش به جانب ایسرش شسته می شود، بله این اطلاقی ندارد آنجایی که به نحو رمس بوده باشد نمی گيرد چونکه ما فرض کرده، جزئی را آب بریز آنجور کافور بریز بعد با آب بشور، ولکن در مانحن فیه روایتی است که از آن روایت استظهار کرده اند بعضی ها که رأس با جانب ایمن شسته می شود، ما بین رأس و جانب الایمن ترتيبی نیست، نصف الرأس با جانب ایمن شسته می شود و نصف دیگر رأس با جانب ایسر شسته می شود، یعنی سه قطعه نمی شود جسد میت سه قطعه فرض نمی شود بلکه دو تا قطعه فرض می شود، جانب الایمن و جانب الایسر جانب الایمن همه اش را اول می شورد ثم نوبت می رسدد به جانب الایسر جانب ایسر را می شورد، درست توجه کنید.
و این روایت که از او این معنا استفاده شده است بعضی ها استظهار کرده اند، معتبره یونس بن عبد الرحمن است.[4] روایت سومی است در باب دو، و عنه عن ابیه عن رجاله کلینی نقل می کند از علی بن ابراهیم از پدرش از رجاله، اگر بعض رجال می بيند اعتبار نداشت روایت چونکه بعض الرجال علی بن ابراهیم پدرش از اشخاص ضعیف هم نقل کرده است، بله بعضی از مشایخش ضعیف است ولکن عن رجاله یعنی از مشایخش نقل می کند، مشایخش اجلاء است خیلی ها اجلاء هستند بدان جهت این روایت من حیث السند مثل غیر واحدٍ می شود معتبر می شود به غیر واحدٍ که گفته می شود، دیگر احتمال ندارد این جماعت کثیره همه ش ضعیف بوده باشند این روات اجلاء، عن رجاله عن یونس، یونس بن عبدالرحمن است که پدر علی بن ابراهیم از او روایاتی دارد به واسطه مشایخش، یونس بن عبد الرحمن هم از ائمه علیهم السلام نقل می کند از ابی الحسن علیه السلام امام موسی بن جعفر سلام الله علیه روایت دارد یونس بن عبدالرحمن از آن شش تای اخیری است که اجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنها آنایی که 18 نفر هستند که دو تای آنها از اصحاب امام موسی بن جعفر و امام رضا هستند یونس بن عبد الرحمن از آنهاست، که در روایات هم امر شده است به اخذ معالم دین از این یونس بن عبد الرحمن، راوی می گوید یونس بن عبد الرحمن ثقةٌ آخذ عنه معالم دینی، امام فرموده است اخذ کن، اخذ معالم دین نه اخذ روایت تنهاست، یعنی معالم دین آنایی که من باید در دین یاد بگیرم، احکام شرعیه و وظائف شرعیه، ظهورش در تقلید است، اخذ فتواست، اخذ عنه به عنوان عالم دینی امام فرموده است عیبی ندارد، یا مختص به فتواست یا فتوا و روایت هردوتا را می گيرد، آنجا می گويد: «قال اذا اردت غسل المیت فضعه علی المغتسل»، میت را رو همان مغتسلش بگذار، مستقبل القبله، که مستقبل قبله بوده باشد، فان کان علیه قمیصٌ فاخرج یده من القمیص، دستهای میت را از قمیصش خارج بکن، بله، واجمع قمیصه علی عورته، آن پیرهنش رو از طرف دستهایش بیرون می کنند نمیدانم دیدید یانه، از سر بیرون نمی کنند، در آن مغتسل پیرهنش را میکشند از طرف پاها بیرون می کنند، از دستها، پیرهن را جمع می کنند رو عورتش میگذارند، می فرمايد بر اینکه فان کان علیه قمیصٌ فاخرج یده عن القمیص، فاخرج یده عن القمیص واجمع قمیصه علی عورته، و ارفعه من رجلیه الی فوق الرکبه، بله، این قمیص را الی فوق الرکبه، از رجلینش هم به فوق الرکبه ببر، بگذار که عورتش مستور بشود، همان جا اطرافش، و ان لم یکن علیه قمیصٌ فألق علی عورته خرقه یک خرقه ای بینداز بر عورتش، و اعمد الی السدر فصیره فی طشتٍ و صب علیه الماء آن بله، قصد کن سدر را بردار و صیره فی طشتٍ سدر را در یک تشتی بذار و صب علیه الماء در آن طشت آب بریز، در این صورت و اضربه بیدک، آن وقت این طشت را که سدر ریخته همين جور با دستت بله تکان بده تا کف بیاد بالا، کف سدر حتی ترتفع رغوته، و اعزل الرغوة فی شیءٍ، این کف را بگیر در یک ظرفی بگذار و صب الاخر آن چیزی که غیر از کف ماند او را هم بریز فی الاجانة التی فیه الماء، در آن ظرفی که آب است آن کفش را گرفتی، ثم اغسل شروع کن به غسل دادن، ثم اغسل یدیه ثلاث مرات کما یغسل الانسان من الجنابة، این همان استحباب نفسی است، که چه جور در جنابت مستحب است که خوانده ایم کسی که غسل جنابت می کند دستهاش را بشورد در وضوء هم مستحب است، در غسل هم، آن کار را بکند علی نصف الذراع، ثم اغسل فرجه و نقه، فرجش را بشور و فرجش را پاک بکن، یعنی در فرج اگر نجاستی عین نجاستی هست او را ازاله بکن، اینها که تمام شد ثم اغسل رأسه بالرغوة، سرش را با آن کف سدر که جمع کرده ای با او بشور و بالغ فی ذلک واجتهد، مبالغه بکن و اجتهاد بکن ان لا یدخل الماء علی منخریه و مسامعه، که آب به منخرین و مسامعش نره، بله به آن سوراخ گوش و سوراخ بینی هاش آب پر نشود، ثم اضجعه علی جانب الایسر، بعد از او بر جانب ایسر او را بخوابان، گفته شده است که غسل الرأس محقق نشده است، غسل الرأس و الرقبه، چرا؟ چونکه غسل رأس و الرقبه باید با آب سدر بشود، این با رغوه شسته شده است رغوه کف، با کف شسته شده است او غسل حساب نمی شود، بعد که می فرمايد ثم اضجعه الی جانبه الایسر، و صب الماء من نصف رأسه الی قدمیه ثلاث مرات، از نصف سر یعنی نصف طولانی سر هم دو طرف دارد دیگر یک طرف یمین دارد یک طرف یسار، وقتی که این را علی یسارش برگرداندی میت را، آب را از این نصفه سر آب سدر را بریز تا آخر قدمش، ثلاث مرات، که ثلاث مرات بریزد یقینا آب به تمامی بدن رسیده است جانب الایمن رسیده است، ثم چکار بکن؟ دارد بر اینکه و ادلک بدنه دلکاً رقیقاً بدنش را هم که دست میکشید آرام دست بکش و کذلک ظهره و بطنه، ظهر و بطنش را که دست میکشی آرام دست بکش، ثم اضجعه علی جانبه الایمن بطرف راستش بخوابان و افعل به مثل ذلک، بله، بعد مثل آن طرف یمین که هرجور آن را شستی طرف یسار را هم از همان نصف سر تا قدمینش بریز.
می بينيد گفته شده است معنای این روایت اینجور بوده باشد که اینها گفته اند، اگر این بوده باشد این دلالت می کند که ترتيب مابین رأس و الرقبه و طرف الیمین نیست، بلکه الرأس و الرقبه یغسل بغسل الیمن و بغسل الیسار.
ولکن این استظهار بلا وجه است و السرّ فی ذلک شما می دانيد کف صابون را انسان در یک ظرفی جمع بکند یا کف سدر را در یک ظرفی جمع بکند او را بدون آب نمی شود شست، و این کف را که با کف که انسان می شورد مثلا چیزی را شیئی را می شورد باید آب بریزد، باید آب بریزد تا شسته بشود، مثل صابون شستن با صابون انسان اگر چیزی را بشورد باید آب بریزد والا همان چیزی که هست همان کفی که هست همان جا از حالت کفی خارج می شود میچسبد به بدن، باید آب ریخته بشود، امام علیه السلام که در آنجا فرمود اغسل رأسه و وجهه بالرغوة یعنی به واسطه آب ریختن و آن آب سدری که در این جام دیگر ریخته اید و موجود است با او سر را بشور، این مراد این است، شاهدش چیست؟ می گوئیم شاهدش این است که فرمود ثم اغسل رأسه بالرغوة و بالغ فی ذلک و اجتهد ان لا یدخل الماء منخریه و مسامعه، خب معلوم می شود آب میریزد رغوه تنها نیست رغوه که به مسامعه نمیرود، اینکه می گويد رغوه، و اجتهد ان لا یدخل الماء منخریه و مسامعه معنایش این است که آن غسل الرأس و غَسل الرقبه همین است، آن غُسل است غسلی که باید سر و گردن شسته بشود اوست.
شما بگوئید این شاهد به دل من نچسپید که این شاهد است یک شاهد دومی بیاور، شاهد دومی این است که امام علیه السلام بعد از اینکه سدر را می گويد بعد از آن اینجور می گويد، می گويد بر اینکه بعد از او اجانه ای از آب را انائی از آب را که حدیث طولانی است، ثم صب الماء فی آنیةٍ و الق فیه حبات من الکافور که غسل دومی است، واعمل به کما فعلت فی المرة الاولی، ابدأ بیدیه و فرجه و امسح بطنه و مسحا رقیقا و ان خرج شیءٌ فأنقه، ثم اغسل رأسه، بعد از آن سرش را بشور با آن، ثم اضجعه علی جانب الایسر، بعد از شستن رأس در جانب ایسر او را بخوابان واغسل جنبه الایمن و ظهره و بطنه، فرمود جنب ایمن و ایسر را بشور، بعد فرمود ثم اضجعه علی جنبه الایمن و اغسل جنبه الایسر، جنب ایسر را بشور، کما فعلت اول مره، اول مره چیکار کرده بود دفعه دوم هم همین کار رو بکن.
شما بگوئید که از این حدیث استفاده شد که در غسل بالکافور ترتيب لازم است، اما سدر استفاده نشد، شاهد سوم، شاهد است ها، کما اول مره، شاهد سوم این است که در ماء قراح که می فرمايد، در ماء قراح می فرمايد که ثم اغسل الیدک الی المرفقین و الانیه و صب فیه ماء القراح و اغسله بماء القراح یعنی و اغسل المیت بماء القراح، کما غسلته فی المرتین الاولتین، در آن دو مره اول چه جور شسته بودی میت را، بماء قراح هم همين جور بشور، خب معلوم است که در مره اولی و ثانیه باید سر و دست را اول بشورد که در مره ثانیه هم اول بشورد، در مره اولی در غسل به ماء السدر رأس را با بدن بشورد، در مره ثانیه که کافور است رأس را جدا بشورد، سومی را باید به احد النحوین بشورد، اینکه می گويد و اغسل الرأس ثم الایمن ثم الایسر کما فعلته فی المرتین الاولتین، این شاهد قطعی است، شاهد یقینی است که آن غسلی که اول گفته شده بود اغسل الرأس بالرغوة، آن غسل رأس و رقَبه بود غسل بود آن، جزء غسل بود منتهی رغوه را مثل صابون استعمال می کرد، چه جور صابون میزنند آب میریزند، اینجا هم رغوه را زده بود چونکه میخواست رأس و رکبین تمیز بشوند توجه کردید با غسل دادن، رغوه را اول بزن بعد با آب سدر که داری در اجانه است بریز و این را بشور مراد این بود، و این که امام علیه السلام فرمود از نصف رأس بریز، نه نصف رأس طولی است، مراد از نصف رأس یعنی چیزی که هست از نصفه عرضی رأس بریز، چونکه انسان اگر از آنجا آب بریزد یقین پیدا می کند یمینی که باید شسته بشود، به تمام اجزاء یمین آب رسید، مثل مقدمه علمیه ای که در باب وضوء و غسل گفته اند که یک خورده بالاتر بریزد آب را که یقین کند که محل بتمامه شسته شده است این همان است، امام علیه السلام می فرمايد بالاتر از منک بیمین آب را شروع کند به ریختن، خصوصا در زمان سابق که تاریک بود اینجور برق نبود که دیده بشود آب به همه جا رسید، یا نه؟ امام علیه السلام روحی له الفداء این ها فهم روایات است که فرموده تکرار کن سه دفعه بریز، آب را از بالا تر بریز از نصفه رأس بریز این به جهت احراز غَسل است که غَسل محرز بشود، که تمام بدن میت شسته شده است، این روایت مبارکه که معتبر است من حیث السند با آن دو روایت دیگر هیچ اختلافی ندارد بدان جهت این روایت هم دال بر ترتيب است، که اول یغسل الرأس و الرقَبة ثم جانب الایمن ثم جانب الایسر، بله این روایت هم این مرسله معتبره هم مثل موثقه در غَسل بماء به نحو الصب است بماء القلیل، و اما الرمس، این فقط مال صحیحه بود اطلاق داشت آن صحیحه، خدا آن صحیحه را بر ما بگذارد که من حیث السند صحیح است و دلالتش اطلاق دارد، و دلالت می کند که می گفت فرقی نمی کند اعضا را به نحو رمس بشورد یا به نحو صب بشورد.
سؤال...؟ بله؟ رأس اطلاق می شود، عرض می کنم می گوييم سرش را از بدن جدا کردند کجا را جدا کردند سر که منبت الشعر است، سر را از بدن جدا کردن یعنی چه؟ در عرف میگویند سرش را از بدن جدا کردند، این که این را میگویند مراد از رأس منبت الشعر نیست، رأس است و وجه است و رقَبه است، این همان رأس است در روایات بدن میت را سه قسم قرار داده است، سر است و یمین است و یسارش، جنب ایمن جنب یسار یعنی همه را بشور کما ذکرنا، این را از نصفه رأس بشور یعنی بالاتر از گردن بریز آب را تا یقین پیدا کنی که آب به آنجاهایی که رسیدنی بود رسیده است.
انما الکلام کل الکلام باقی می ماند در اینکه آیا در تغسیل میت مشروع است مثل غسل جنابت چه جوری که غسل جنابت دو جور غسل داشت، یک ترتيبی داشت، یکی ارتماسی داشت، در او تغسیل میت به ترتيبی ثابت شد بالروایات، آیا در بین روایتی هم هست که تغسیل میت را به نحو ارتماس اثبات بکنیم، که دیروز میگفتم سه تا حوضچه درست کنند که یکی ماء السدر است دیگری ماء الکافور است سوم ماء قراح هست دونفر بردارند میت را یا لازم نیست دو نفر بردارند، یک چیزی درست کنند توجه کردید یک دستگاهی درست کنند، که شخصی آن دستگاه را روشن بکند به قصد تغسیل میت به سدر آن دستگاه میت را بردارد بذارد تو سدر و بیرون بکشد، ثم یک کار دیگر بکند، یک دکمه دیگر بزند ببرد میت رو تو آن حوضچه کافور، تو آنجا بکند دربیاورد، بعد یک دکمه دیگر بزند به آن آب سومی قراح ببرد، این آیا مشروع است غسل ارتماسی دادن بر میت یا باید ترتيبی بشود؟
غسل ارتماسی مشروع نیست، جماعی از فقهاء و می شود گفت اکثر الفقهاء گفته اند نمی شود، باید این را ترتيبی غسل داد، اگر رمس فی الماء هم بکنند باید ترتيبی رمس کنند کما اینکه گفتیم، و اما غسل ارتماسی که در غسل جنابت است او در مانحن فیه ثابت نیست.
در مقابل این جماعت علامه و ولد العلامه و شهیدین و محقق ثانی [5]و جمع آخر گفته اند نه غسل ارتماسی میت هم مشروع است، دلیلش چیست؟ دلیلش آن روایتی است که دیروز گفتم، روایت محمد بن مسلم که گفتم لا یبعد که معتبر بوده باشد ولو در سندش ابراهیم بن مهزیار برادر علی بن مهزیار است که از علی بن مهزیار نقل می کند ولکن برادر علی بن مهزیار، ابراهیم بن مهزیار معروف بود به واسطه علی بن مهزیار و قدحی در باره او ذکر نکرده اند، روایت معتبر می شود، آنجا داشت که غسل المیت مثل غسل الجنابة، غسل میت مثل غسل جنابت است به منزله اوست، این روایت گفته اند مقتضایش عبارت از این است که غسل المیت مثل غسل الجنب، مثل غسل جنب است، غسل جنب درست توجه کنید، بعضی ها گفته اند مثل غسل جنب است مراد این است که چه جوری که جنب غسلش وضوء ندارد این غسل المیت مثل غسل جنب است یعنی وضوء ندارد، کل غسلٍ معه وضوء قبله او بعده، یکی از غسلها غسل میت است، قبلش یا بعدش غسل داده بشود، بعضی ها گفته اند که غسل المیت کغسل الجنب، یعنی وضوء ندارد این مثل غسل الجنابت است، این حرف خلاف ظاهر است چرا؟ درست توجه کنید این حرف آقا را، برای اینکه ظاهر تشبیه شیئی به شیئی ظاهر این است که خود شیء تشبیه می شود به او، خود شیء تنزیل می شود به او، و اما تنزیل را بردن که در حقیقت شیء آخری تنزیل می شود به شیء آخر این خلاف ظاهر است، اگر بگوییم بر اینکه غسل المیت کغسل الجنب، یعنی وضوء ندارد یعنی غسل المیت حکم غسل الجنابت را دارد، چه جوری که از احکام غسل جنابت این است که احتیاج به وضوء ندارد، این هم حکمش مثل اوست، ظاهر روایت این است که خود غسل میت کیفیتش مثل کیفیت غسل جنابت است، خودش را تنزیل می کند در کیفیت شرعیه تنزیل می کند که اگر بخواهید میت را غسل بدهید غسل دادن میت مثل غسل جنابت می شود، ظاهرش روایت از این است که غسل جنابت چه جور می شود، غسل دادن میت هم اینجور می شود، بعضی ها گفته اند که این تنزیل تنزیل علی الاطلاق نیست، فقط تنزیل در کیفیت ترتيب است، یعنی چه جوری که در غسل جنابت ترتيب معتبر بود در غسل میت هم ترتيب معتبر است.
جماعتی مثل علامه و شهیدین فرموده اند نه غسل میت از هر جهت کیفیتش مثل کیفیت غسل جنابت است، غسل جنابت چندتا کیفیت داشت دوتا داشت این هم کیفیتش دوتا است.
این حرف ظاهراً حسابی است و لکن از این حرف یک جوابی داده اند آن جواب عبارت از این است که خدمت شما عرض می کنم که شما حَکَم بوده باشید، فرموده است بعض مشهور رضوان الله علیه، غسل جنابت همان غسل ترتيبی است، غسل جنابت هم یک شق بیشتر ندارد یک فرد بیشتر ندارد، غسل جنابت هم منحصر است به همان غسل ترتيبی، منتهی در غسل جنابت دلیل داریم که خیلی، لو ان رجلاً جنباً ارتمس فی الماء رمسةً فهو یجزیه، این دلیل، دلیل دلالت کرده است به حکم، که شارع در غسل جنابت رمس را مجزی از غسل جنابت قرار داده، نه اینکه رمس فی الماء یک فرد از غسل جنابت است، خودش غسل جنابت نیست، غسل جنابت همان است که ترتيب در او معتبر است، منتهی شارع در آن جلد اول وسائل است درباب کیفیت غسل جنابت در آنجاست، در آن بله صحیحه هم هست در ذیل صحیحه دارد بعد از اینکه می فرمايد بله، به سرت آب بریز ثم، ایمنت و ایسرت آب بریز بعد الرأس به ایمن و ایسرت آب بریز آنجا فرموده لو ان رجلاً صحیحه محمد بن مسلم است ظاهراً، لو ان رجلاً ارتمس فی الماء رمسةً فهو یجزیه، این مجزی است، این ارتماس مجزی از غسل جنابت است، خب در این روایت می گويد غسل، کیفیت غسل میت مثل کیفیت غسل جنابت است، فقط ترتيبی را می گيرد آن حکم است درباب غسل جنابت ثابت شده است، که اگر کسی ارتماس بکند فی الماء رمسة فهو یجزیه، مجزی است غسل جنابت ساقط می شود، نه اینکه آن رمس غسل جنابت است، و این حکم در باب غسل میت ساقط بوده باشد احتیاج به دلیل دارد، و من هنا بله این قاعد عظیم الشأن فرموده است فتوا که در عروه داده است احوط این است که غسل ترتيبی داده بشود، احوط وجوبی، بلکه اظهر این است که باید غسل ترتيبی داده بشود، بلکه اگر، آخه مرحوم صاحب عروه یک قیدی دارد در عبارتش، قیدش این است که اگر ممکن نشد ترتيبی غسل دادن منحصر شد غسل دادن به ارتماس، به آن نحوی که ارتماس یعنی ارتماس دفعةً او فقط ممکن است ترتيبی غسل دادن ممکن نیست، مفهوم عبارت از این است که اگر متمکن نشده اند از غسل ترتيبی غسل ارتماسی عیبی ندارد، این قائل فرموده است که اگر اظهر این است که باید غسل غسل ترتيبی بشود، احوط نیست، اگر متمکن نشدند تیمم می شود، میت را باید تیمم بدهند، غسل ارتماسی غسل نیست، حتی در باب جنابت هم غسل نیست، فقط دلیل قائم شده است که مجزی است در باب جنابت، و در مانحن فیه دلیل قائل نشده است بدان جهت این فایده ندارد، مثل اینکه وقت تمام شد انشاالله فکر کنید ببینیم چه می شود.
[1] سيد محمد کاظم يزدی، العروة الوثقى، (بيروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چ2، ت1409ق)، ج1، ص391.
[2] وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ غُسْلَ الْمَيِّتِ- فَاجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ ثَوْباً يَسْتُرُ عَنْكَ عَوْرَتَهُ- إِمَّا قَمِيصٌ وَ إِمَّا غَيْرُهُ- ثُمَّ تَبْدَأُ بِكَفَّيْهِ وَ رَأْسِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالسِّدْرِ- ثُمَّ سَائِرِ جَسَدِهِ وَ ابْدَأْ بِشِقِّهِ الْأَيْمَنِ- فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَغْسِلَ فَرْجَهُ فَخُذْ خِرْقَةً نَظِيفَةً فَلُفَّهَا عَلَى يَدِكَ الْيُسْرَى- ثُمَّ أَدْخِلْ يَدَكَ مِنْ تَحْتِ الثَّوْبِ الَّذِي عَلَى فَرْجِ الْمَيِّتِ- فَاغْسِلْهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تَرَى عَوْرَتَهُ- فَإِذَا فَرَغْتَ مِنْ غَسْلِهِ بِالسِّدْرِ- فَاغْسِلْهُ مَرَّةً أُخْرَى بِمَاءٍ وَ كَافُورٍ وَ بِشَيْءٍ مِنْ حَنُوطٍ- ثُمَّ اغْسِلْهُ بِمَاءٍ بَحْتٍ غَسْلَةً أُخْرَى- حَتَّى إِذَا فَرَغْتَ مِنْ ثَلَاثِ غَسَلَاتٍ جَعَلْتَهُ فِي ثَوْبٍ نَظِيفٍ ثُمَّ جَفَّفْتَهُ؛ شيخ حر عاملی ،وسائل الشيعة،(قم، موسسة آل البيت(ع)، چ1، ت1409ق)، ج2، ص479.
[3] وَ عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ الصَّدُوقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ غُسْلِ الْمَيِّتِ- قَالَ تَبْدَأُ فَتَطْرَحُ عَلَى سَوْأَتِهِ خِرْقَةً- ثُمَّ تَنْضَحُ عَلَى صَدْرِهِ وَ رُكْبَتَيْهِ مِنَ الْمَاءِ- ثُمَّ تَبْدَأُ فَتَغْسِلُ الرَّأْسَ وَ اللِّحْيَةَ بِسِدْرٍ حَتَّى تُنَقِّيَهُ- ثُمَّ تَبْدَأُ بِشِقِّهِ الْأَيْمَنِ ثُمَّ بِشِقِّهِ الْأَيْسَرِ وَ إِنْ غَسَلْتَ رَأْسَهُ وَ لِحْيَتَهُ بِالْخِطْمِيِّ فَلَا بَأْسَ- وَ تُمِرُّ يَدَكَ عَلَى ظَهْرِهِ وَ بَطْنِهِ- بِجَرَّةٍ مِنْ مَاءٍ حَتَّى تَفْرُغَ مِنْهُمَا- ثُمَّ بِجَرَّةٍ مِنْ كَافُورٍ- يُجْعَلُ فِي الْجَرَّةِ مِنَ الْكَافُورِ نِصْفُ حَبَّةٍ- ثُمَّ يُغْسَلُ رَأْسُهُ وَ لِحْيَتُهُ ثُمَّ شِقُّهُ الْأَيْمَنُ- ثُمَّ شِقُّهُ الْأَيْسَرُ وَ تُمِرُّ يَدَكَ عَلَى جَسَدِهِ كُلِّهِ- وَ تَنْصِبُ رَأْسَهُ وَ لِحْيَتَهُ شَيْئاً- ثُمَّ تُمِرُّ يَدَكَ عَلَى بَطْنِهِ فَتَعْصِرُهُ شَيْئاً- حَتَّى يَخْرُجَ مِنْ مَخْرَجِهِ مَا خَرَجَ- وَ يَكُونُ عَلَى يَدَيْكَ خِرْقَةٌ تُنَقِّي بِهَا دُبُرَهُ- ثُمَّ مَيِّلْ بِرَأْسِهِ شَيْئاً فَتَنْفُضُهُ- حَتَّى يَخْرُجَ مِنْ مَنْخِرِهِ مَا خَرَجَ- ثُمَّ تَغْسِلُهُ بِجَرَّةٍ مِنْ مَاءِ الْقَرَاحِ- فَذَلِكَ ثَلَاثُ جِرَارٍ فَإِنْ زِدْتَ فَلَا بَأْسَ- وَ تُدْخِلُ فِي مَقْعَدَتِهِ مِنَ الْقُطْنِ مَا دَخَلَ- ثُمَّ تُجَفِّفُهُ بِثَوْبٍ نَظِيفٍ- ثُمَّ تَغْسِلُ يَدَيْكَ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ رِجْلَيْكَ إِلَى الرُّكْبَتَيْنِ- ثُمَّ تُكَفِّنُهُ تَبْدَأُ وَ تَجْعَلُ عَلَى مَقْعَدَتِهِ شَيْئاً- مِنَ الْقُطْنِ وَ ذَرِيرَةً- وَ تَضُمُّ فَخِذَيْهِ ضَمّاً شَدِيداً إِلَى أَنْ قَالَ- الْجَرَّةُ الْأُولَى الَّتِي يُغْسَلُ بِهَا الْمَيِّتُ بِمَاءِ السِّدْرِ- وَ الْجَرَّةُ الثَّانِيَةُ بِمَاءِ الْكَافُورِ- يُفَتُّ فِيهَا فَتّاً قَدْرَ نِصْفِ حَبَّةٍ- وَ الْجَرَّةُ الثَّالِثَةُ بِمَاءِ الْقَرَاحِ؛ شيخ حر عاملی، وسائل الشيعة،(قم، موسسة آل البيت(ع)، چ1، ت1409ق)، ج2، ص484.
[4] وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ يُونُسَ عَنْهُمْ ع قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ غُسْلَ الْمَيِّتِ- فَضَعْهُ عَلَى الْمُغْتَسَلِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ- فَإِنْ كَانَ عَلَيْهِ قَمِيصٌ فَأَخْرِجْ يَدَهُ مِنَ الْقَمِيصِ- وَ اجْمَعْ قَمِيصَهُ عَلَى عَوْرَتِهِ- وَ ارْفَعْهُ مِنْ رِجْلَيْهِ إِلَى فَوْقِ الرُّكْبَةِ- وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ قَمِيصٌ فَأَلْقِ عَلَى عَوْرَتِهِ خِرْقَةً- وَ اعْمِدْ إِلَى السِّدْرِ فَصَيِّرْهُ فِي طَشْتٍ وَ صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءَ- وَ اضْرِبْهُ بِيَدِكَ حَتَّى تَرْتَفِعَ رَغْوَتُهُ- وَ اعْزِلِ الرَّغْوَةَ فِي شَيْءٍ- وَ صُبَّ الْآخَرَ فِي الْإِجَّانَةِ الَّتِي فِيهَا الْمَاءُ- ثُمَّ اغْسِلْ يَدَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- كَمَا يَغْسِلُ الْإِنْسَانُ مِنَ الْجَنَابَةِ إِلَى نِصْفِ الذِّرَاعِ- ثُمَّ اغْسِلْ فَرْجَهُ وَ نَقِّهِ ثُمَّ اغْسِلْ رَأْسَهُ بِالرَّغْوَةِ- وَ بَالِغْ فِي ذَلِكَ- وَ اجْتَهِدْ أَنْ لَا يَدْخُلَ الْمَاءُ مَنْخِرَيْهِ وَ مَسَامِعَهُ- ثُمَّ أَضْجِعْهُ عَلَى جَانِبِهِ الْأَيْسَرِ- وَ صُبَّ الْمَاءَ مِنْ نِصْفِ رَأْسِهِ إِلَى قَدَمَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- وَ ادْلُكْ بَدَنَهُ دَلْكاً رَفِيقاً- وَ كَذَلِكَ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ- ثُمَّ أَضْجِعْهُ عَلَى جَانِبِهِ الْأَيْمَنِ وَ افْعَلْ بِهِ مِثْلَ ذَلِكَ- ثُمَّ صُبَّ ذَلِكَ الْمَاءَ مِنَ الْإِجَّانَةِ- وَ اغْسِلِ الْإِجَّانَةَ بِمَاءٍ قَرَاحٍ- وَ اغْسِلْ يَدَيْكَ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ؛ شيخ حر عاملی، وسائل الشيعة،(قم، موسسة آل البيت(ع)، چ1، ت1409ق)، ج2، ص480.
[5] ر. ک: زين الدين بن علی عاملی (شهيد ثانی)، روض الجنان، (قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ1، ت1402ق) ج، 1، ص268 و سيد ابو القاسم موسوی الخویی، موسوعة الإمام الخوئي، (قم، مؤسسة إحياء آثار الإمام الخوئي ره، چ1، 1418ق)ج9، ص9.